محل تبلیغات شما



برادر اسمانی من از غم انگیز ترین روز خدا خاطره ای با من هست که صد ای کاش نبود و صدافسوس که من دیر تو را یافتمت برادرم دل همه جا خانه ی توست لحظه هایم همه ابستن اندوه تو اند کاش می شد که زمان ها به عقب برگردند تا که جبران شود این بی تو بودن تا که با عشق نگاهت بکنم و بگویم برادرم من ندارم دگر این تاب جدایی مان را من تو را میخواهم من دلم میخواهد بزنم بوسه به ان دست نوازش گر تو بزنم بوسه بر ان پیکر تو به خداوند قسم برادرجان از هماندم که تو رفتی همه جا دلگیر
مینویسم برای تو از دست رفته که هرکجایی، بازگرد. مینویسم که بخوانی و بدانی، جهانم خالی از هر موجودیست، زمانی که تورا ندارم. مینویسم به جبران تمام روزها و شب هایی که داشتمت ولی حواسم پرت روزمرگی هایم بود مینویسم دوستت دارم برای توی از دست رفته، که بخوانی و بازگردی برادر من، کجای جهانى که هرچه جستجو میکنم، چشمانم تورا نمیبینند. میگویم بازگرد و پژواک صدایم جهان را پر کرده است، ولی اثری از تو نیست.
می گن پشت سر مسافر آب بریزی برمی گرده اشک که از آب زلال تره پس چرا نیومد . . . نمیدانم چرا چشمانم بی اختیار خیس میشود می گویند حساسیت فصلی است راست می گویند من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم ازآسمان بدم میاد از وقتی برادرم رابرد ودیگر پسنداد چگونه به این عکس روی دیوار که پیرم میکند اما پیر نمیشود بگویم :برادر یکنفر به آسمان بفهماند من برادرم را می خواهم باران مشکلی از من حل نمی کند

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها